بر روسپيهاي تهران چه مي گذرد؟
شايد شما هم در تاريکي هاي شب چشم هايتان به زناني که با سر و وضعي زننده کنار خيابان ايستاده اند را ديده يا شنيده ايد، زناني که بر خلاف ظاهر خوش آب و رنگشان سينه اي پر از درد دارند.
شايد شما هم در تاريکي هاي شب چشم هايتان به زناني که با سر و وضعي زننده کنار خيابان ايستاده اند را ديده يا شنيده ايد، زناني که بر خلاف ظاهر خوش آب و رنگشان سينه اي پر از درد دارند.
به گزارش خبرنگار عصر خبر، ساعاتي از آخر شب را در خيابان هاي پايتخت مي گذرانيم ، مي گويند، قيمت هايشان متفاوت است، اول گمانمان اين بود که تنشان قيمت اجناس را مي گويند اما انگار قيمت بود که با هم فرق داشت، اتحاديه خاصي هم ندارد، هر کسي خودش قيمت مي دهد. ميدان مادر مقصد اولمان بود، راهي آنجا شديم، انگار کاسبي هاي آخر شب هم سرقفلي دارند، اگر يک خانم بيش از 10 دقيقه در محلي بايستد مقصود اين است که روسپي است و به دنبال مشتري مي گردد، شايد تذکر هم بدهند چرا اينجا ايستاده اي!
يک خودروي خارجي توقف مي کند ، زن با شتاب به سمت خودرو مي رود، چند کلمه اي صحبت و به آرامي در صندلي جلو جاي مي گيرد و به سمت مقصد نامعلومي حرکت مي کنند.
به بزرگراه اشرفي اصفهاني مي رسيم، پاساژي معروف در اين بزرگراه قرار دارد که درست رو به روي آن کنار بزرگراه پاتوق زناني است که با تاريکي هوا براي کار کردن به خيابان مي آيند، نام يکي از آن ها مژده است ، مژده فقط 19 سال دارد اما چهره اش با آن همه آرايش و پروتز هاي گوناگون به سان 35 ساله هاست و براي کار به تهران آمده اما پردرآمد تر از اين کار پيدا نکرده، به قول خودش هر جا کار کني نظر سو، به تو دارند چه بهتر که خودت دست به کار شوي که سرت کلاه نرود و خيالت راحت باشد که اجباري در کار نيست و با رضايت کامل تن به اين کار مي دهي.
از مژده مي پرسم نام شغلت چيست؟ بدون درنگ مي گويد تن فروشي....
مژده از درآمد هاي شبانه اش مي گويد و اينکه در هفته يک شب را کاملا تعطيل مي کند چون به استراحت نياز دارد.
يک سال و اندي است که تن فروشي مي کند، مي گويد پولش برکت ندارد اما درآمد خوبي دارد، اگر مشتري باشد تا شبي 500 هزار تومان را کاسبم ، اما اگر نباشد بايد به 100 هزار تومان قانع بايم.
پرسيدم اذيت نمي شوي آدم هاي جور واجور و در سن هاي مختلف ، اما هم صحبت ما اينگونه پاسخ داد : فقط پولش برايم مهم است و گرنه فقط چند ساعت مهمانش هستم ، به من چه ربطي دارد آن مرد زن دارد يا ندارد، پير است يا جوان، دوستش خواهم داشت يا نه، تمامي اين مسائل زماني مهم است که آن آدم بخواهد براي هميشه براي من بماند که نمي ماند.
مژده بر خلاف ظاهر بسيار مهربانش به قول خودش هنوز مثل دوستانش کارکشته نشده و هنوز هم مثل برخي از دوستانش از شغلش زده نشده تا آن را ترک کند. براي مژده همبستري با هر فردي مهم نيست او فقط پولش را مي خواهد و بس.
او در پاسخ به اين سوال که تا به حال شده از تو استفاده کنند و پول هم ندهند، گفت: اوايل کارم چون زياد وارد نبودم چندين بار برايم پيش آمده حتي يکبار تا سرحد مرگ از 2 پسر نوجوان پس از برآورده کردن نيازشان کتک هم خوردم.
مژده علاقه اي به صحبت راجع به خانواده اش ندارد و مي گويد: اگر آن ها مرا دوست داشتند خواسته هاي مرا برآورده مي کردند تا من مجبور نشوم تن به اين کار بدهم، گاهي اوقات دوست دارم برايشان بيش از اندازه اي که گفته ام درآمد دارم پول بفرستم، اما با خود مي گويم شايد شک کنند، همان اندازه اي که ماه به ماه مي فرستم کافيست.
مژده مي گويد اگر کار درست و حسابي بود ، هيچگاه درگير اين کار نمي شدم ، هنوز به مرز انزجار از شغلم نرسيدم فکر کنم 5 سال ديگر جا داشته باشم براي تن فروشي اما ترس بعد از آن اذيتم مي کند.
مژده به ازدواج هم فکر مي کند ، گفتم اگر ازدواج کني گذشته ات تاثيري در رفتار همسرت داشته باشد، در جواب گفت : شايد با فردي ازدواج کنم که از گذشته ام هيچ نداند چون مرد ايراني به دنبال نجابت است و هر چقدر هم روشنفکر باشد و اروپايي فکر کند، نمي تواند با تن فروشي همسرش حتي قبل از ازدواج کنار بيايد.
وضعیت آگهی از دید کاربران: