برگي تازه از مرگ مرموز دختر نخبه ايراني در دبي

ساعت هفت غروب 28 فروردينماه سال 92 بود که دختر 21 سالهايراني به نام «فروغ» در حالي که سه ساعت ميشد به دبي رسيده بود دچار حادثهاي مرگبار شد.
ساعت هفت غروب 28 فروردينماه سال 92 بود که دختر 21 سالهايراني به نام «فروغ» در حالي که سه ساعت ميشد به دبي رسيده بود دچار حادثهاي مرگبار شد.بررسيهاي ابتدايي نشان داد که اين دختر ايراني دانشجوي مديريت بازرگاني دانشگاه اهواز است و در نقش مترجم به دبي رفته بود.
وقتي ماجراي مرگ اين دختر نخبه به خانوادهاش در ايران اطلاع داده شد همزمان با انتقال جسد «فروغ» بازپرس قريشيزاده از شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران مأموريت يافت تا از اين حادثه رازگشايي کند. بدينترتيب تيمي از اداره 10 پليس آگاهي تهران وارد عمل شد و به تجسسهاي ويژهاي دست زد که نشان ميداد قرباني حادثه يکي از محبوبترين و درسخوانترين دانشجوهاي دانشگاه اهواز بوده و هميشه رتبههاي نخست را داشت.
وقتي مشخص شد که پدر و مادر «فروغ» از هم جدا زندگي ميکنند به طوريکه پدرش در ايذه و مادرش در کرج است کارآگاهان براي شناخت روحي و رواني از «فروغ» به تحقيقات جداگانه از آنان دست زدند.
اين پدر و مادر که باور نداشتند دخترشان دچار چنين حادثه مرگباري شده باشد ادعا کردند وي قرباني توطئهاي شده است و بايد همسفرانش تحت بازجويي قرار گيرند. پدر «فروغ» گفت: دخترم رتبه اول تيزهوشان اهواز است و همه ميدانند که وي اميد زيادي به آينده داشت وهميشه ميخواست پدر، مادر و خواهرانش را خوشحال کند و اينکه بپذيريم وي خودکشي کرده يا اتفاقي از پنجره به بيرون پرتاب شده است امکانپذير نيست.
مادر «فروغ» نيز که شوکه بود، گفت: «فروغ» کوچکترين دختر من است و هميشه به او افتخار ميکردم، او مهربان، درسخوان و بسيار مؤدب بود هر وقت با هم تماس ميگرفتيم ميشنيدم در کتابخانه دانشگاه در حال مطالعه است، همه ميدانند دخترم در همه زمينههاي تحصيلي رتبه نخست را داشت و باعث افتخار ما و حتي اساتيد دانشگاهش بود.
وي افزود: من ودخترم رابطه دوستي صميمانهاي داشتيم بارها شده بود که من از تهران براي دخترم غذاي مورد علاقهاش را پخته و با قطار نزدش ميرفتم و در آنجا ميديدم که فروغ جز درس و تحصيل و پيشرفت دلمشغولي ديگري ندارد، وقتي ماجراي مرگ وي را به ما اطلاع دادند باور نميکردم. حتي عکس پنجره هتل را هم ديدهام امکان سقوط وجود ندارد و ميخواهم عاملان اين حادثه مجازات شوند.
کارآگاهان جنايي تهران در شاخه ديگري از تجسس هايشان به تحقيق از ديگر هم دانشگاهيهاي فروغ پرداختند، همه ادعا داشتند که اين دختر بيشترين اوقات خود را صرف مطالعه ميکرد، بسيار مهربان و متين بود و بارها گفته بود بهخاطر مسائل تحصيلي و پيگيري بورسيههاي دانشگاهي ميخواهد به خارج سفر کند و اين بار نيز در سفر کوتاهش که شايد سه روز هم نبود نقش مترجم همسفرانش را داشت که بهخاطر يک پروژه دانشگاهي و علمي به دبي سفر کرده بودند و وي پيگير ادامه تحصيل در کالج امريکايي بود.
بازجويي از همسفران فروغ
«رزا» و شوهرش به نام «کاظم» و مرد ديگري با نام «اسلام» که همسفران دختر نخبه ايراني در دبي بودند هر سه پس از بازگشت به ايران بازداشت شدند وتحت بازجويي قرار گرفتند. اين مظنونان ابتدا ادعاهاي عجيبي کردند که تيم تحقيق پي برد آنان بهخاطر استرس و اضطراب ناشي از حادثه چنين اظهاراتي را دارند چرا که همه شاخههاي تحقيقي نشان ميداد «فروغ» با شخصيت خيالياي که همسفرانش سعي در نشان دادن وي دارند تفاوت زيادي دارد.