چگونه ملاکهاي ارزشي صحيح را به فرزندانمان منتقل کنيم؟

  • 12/9/2013
  • 1699




آزاده طباطبايي اردکاني 

مشاور خانواده، ازدواج و رفتار درمان

www.aramesh.ca



در تمام متون جامعه شناسي، خانواده به عنوان کوچکترين واحد اجتماعي متشکل از پدر، مادر و فرزندان تعريف شده و ارزشها و ملاکهاي ارزشي، الگوهاي رفتاري حاکم بر آن اجتماع کوچک در نظر گرفته شده.

پر واضح است که آنچه ارزشها را در يک خانواده تعريف و تبيين مي کند، مجموعه استاندارهاي تعريف شده و شناخته شده اجتماعي است که ريشه در سوابق تاريخي، آداب و رسوم خاص فرد و پيشينه خانوادگي او دارد و به همين لحاظ مي توان گفت که اگر چه اکثر خانواده هاي ايراني ممکن است به لحاظ فرهنگي داراي ملاکهاي ارزشي مشابهي باشند، ولي هر خانواده مي تواند ارزشها و معيارهاي اخلاقي متفاوت و ويژه اي نسبت به سايرين هم داشته باشد. و در واقع همين تفاوت در ارزشهاست که خانواده ها را از يکديگر متمايز و متفاوت مي سازد.

ارزشهاي اجتماعي، معمولاً بوسيله عقايد و باورهاي مذهبي و آداب و سنن تعريف مي گردد. و از آنجا که اين باورها در افراد مختلف متفاوت مي باشند، لذا مي توان شاهد تفاوت در معيارهاي ارزشي متفاوت در خانواده هايي بود که حتي داراي تشابه در مذهب نيز مي باشند. خانواده هر يک از ما نيز از اين قانون مستثني نيست. حال ببينيم آيا مي توانيم ارزشها و معيارهاي اخلاقي حاکم بر خود و خانواده مان را مشخص نمائيم؟ آنها را به وضوح و مشخصاً ليست نموده و حدود و ثقور آنها را براي خود و اعضاي خانواده مان بازگو نمائيم؟


پاسخ قطعي و روشن به تمامي اين سؤالات براي همه ما الزامي است. چرا که در واقع ارزشهاي موجود و حاکم در خانواده ها هستند که تعيين کننده شيوه تربيت بچه ها، نحوه رفتار آنها در اجتماع و نوع عملکرد آنها در زندگي آينده شان مي باشد و بدون آگاهي و اطلاع از کم و کيف اين ارزشها، چنين به نظر مي رسد که نه والدين توان تربيت صحيح فرزندان خود را دارند و نه فرزندان مي توانند مسير درست و روشني را در پيش گيرند و الگوي مناسبي براي زندگي اجتماعي و شخصي خود در اختيار داشته باشند.

تعريف "ارزش" براي هر يک از ما در واقع برخواسته از دل نسل هاي قبل از ماست که سينه به سينه با تغييراتي متناسب با زمان، به ما منتقل گرديده . ما نيز مسئول انتقال آنها به نسل پس از خود مي باشيم. در واقع همين ارزشهاست که فلسفه زندگي انسان را مي سازد و افراد و خانواده ها را از يکديگر متمايز مي کند.

حال که به اهميت ملاکها وضوابط ارزشي پي برديم، بايد در پي يافتن پاسخي به سوأل فوق بر آئيم و آن اينکه چگونه ما به عنوان پدر و مادر مي توانيم ملاکهاي ارزشي خود و خانواده مان را به فرزندانمان انتقال دهيم؟ در پاسخ به اين سوأل ابتدا لازم است بدانيم که زندگي بشر از سه بخش عمده : کار، تفريح و عشق تشکيل يافته. هر يک از اين سه بخش از گستردگي فراواني برخوردار مي باشد ، بطوريکه مي توان بسياري از فعاليتها را به عنوان زير مجموعه هايي از آنها در نظر گرفت. ارزشها و ملاکهاي ارزشي ما در واقع تعيين کننده درجه اهميت هر يک از اين زير مجموعه ها و مسئول برقراري تعادل بين آنها مي باشند. به عبارت ديگر ، اگر چه وجود و حضور هر يک از اين بخشها در زندگي انسان تقش اساسي و حياتي را ايفا مي نمايند و ادامه حيات بدون حضور يکي از آنها امکان پذير نمي باشد، ولي از سوئي توجه به ايجاد تعادل و موازنه بين آنها نيز از اهميتي وصف ناپذير برخوردار است. در حقيقت، تعادل و هماهنگي بين اين بخشهاست که باعث ايجاد شادي و رضايت خاطر در افراد و اعضاي خانواده  مي گردد. دانستني است که مسئول برقراري اين تعادل و توازن خود ما و ملاکها و معيارهاي ارزشي ماست و نه هيج عامل ديگري.

 

 

 

براي مثال ، جهت برقراري تعادل بين بخش "کار" و ساير بخشها، اگر چه کار و تلاش و کسب معاش بي شک  از اهميتي فوق العاده برخوردار است، ولي بايد مراقب بود تا مبادا چنان شود که تمام عمر صرف کار و کسب درآمد گردد، بطوريکه از دو مقوله ديگر بازمانيم و غافل شويم. يا آنکه به اين بهانه که سخت کار مي کنيم تا بتوانيم به هدفهاي ديگر زندگي برسيم، چنان غرق در آن شويم که ديگر رمقي براي برخورداري از ساير نعم باقي نماند. يا مثلاً عليرغم کار زياد، درآمد مکفي، و شغل مناسب باز هم احساس کنيم که زندگي ما را شاد نمي سازد، احساس کنيم که فرزندانمان نه تنها قدر زحمات ما را نمي دانند، بلکه در مسيرهائي قرار گرفته اند که اصلاً مورد خواست و نظر ما نبوده و نيست و با ملاکهاي ارزشي خانوادگي ما سازگار نيست. احساس کنيم که فاصله روحي و عاطفي ما و همسرمان روز بروز بيشتر و بيشتر مي شود و در مجموع احساس شادي و سعادت نمي کنيم. اگر چه هدفمان در آغاز، سعادت و خوشبختي خود و خانواده مان بوده و مدعي هستيم که خانواده مان در صدر ارزشهاي ما قرار دارند، ولي ديگر زمان و انرژي لازم براي پرداختن به آنها را نداريم.

 

 

داستان چیست؟ ریشه مشکل در کجاست؟ چگونه می توان به حل آن مبادرت ورزید؟ برای پاسخ به سؤالات فوق، ابتدا باید صادقانه به مفهوم"گذران وقت با خانواده" بیاندیشیم. گذران کیفی زمان که تأثیری شگرف و تعیین کننده در ساختار روابط اعضای خانواده با یکدیگر دارد. و سپس می توان از بهره گیری از "جلسات خانوادگی" به عنوان یکی از مؤثرترین روشهای صرف وقت کیفی با خانواده نام برد. این جلسات به تمام اعضای خانواده این امکان را می دهد که نظرات و خواسته های خود را بیان کنند. ضمن این که به والدین نیز شانس انتقال ملاکها و معیارهای ارزشی خانواده به فرزندان را عطا می بخشد. داشتن این جلسات بصورت هفتگی یا ماهیانه می تواند راهگشای حل مسائل ارتباطی بین اعضای خانواده باشد. در این نشستها، اعضای خانواده می توانند در مورد مسائلی نظیر ازدواج، تعهداتی که هر یک از اعضا نسبت به سایرین دارند و متقابلاً توقعاتی که از سایرین دارند و متقابلاً توقعاتی که از سایرین دارند، نقش ارزشها، باورها و مذهب در خانواده، اینکه نظر هر یک از اعضای خانواده در مورد تقسیم مسئولیتها چیست؟ علائق آنها کدام ها هستند؟ و آیا مغایرتی با ارزشهای کلی خانواده دارد یا نه؟ صحبت کنند. طرح اینگونه مسائل از طرف والدین و نظر خواهی از فرزندان و درگیر کردن آنها در تصمیم گیری های خانواده باعث می شود که بچه ها تصور واقعی و صحیحی از ملاکها و ضوابط موجود در خانواده خودشان داشته باشند و چون در این محیط و فضای مأنوس به آنها اجازه داده می شود تا نطرات خود را روشن و واضح بیان کنند و صد البته پاسخهائی معقول و منطقی همراه با همدلی و هم فهمی از سوی والدین دریافت کنند، بنابراین احتمال به خطا رفتن و کجروی از ارزشهای درست و بجای خانواده بسیار کاهش یافته و الگوی مناسبی دریافت خواهند نمود. در این جلسات، فرزندان ما همچنین می توانند خواستار تغییراتی مناسب در معیارها و ملاکهای ارزشی خانواده خود متناسب با شرایط زمانی و مکانی جدید شوند. چرا که هدف از برقراری چنین جلساتی صرف تحمیل اعتقادات و باورهای والدین به فرزندان نیست، هدف این است که نحوه تفکر درست و حرکت صحیح و انتخاب مناسب را به آنها بیاموزیم و در این راستا ذکر این نکته ضروری است که همیشه هم بهترین راه و مناسب ترین روش آنی نیست که والدین برگزیده اند. بنابراین شنیدن نظرات آنها و پذیرفتن نکات منطقی و عادلانه از ویژگی بارز چنین جلساتی می باشد    .

علاوه بر مزایای ذکر شده، ما با اختصاص زمانی به فرزندانمان به آنها نشان داده ایم که برای آنها ارزش قائلیم و به نظرات آنها بها می دهیم    .

بخاطر داشته باشیم که ملاکها و معیارهای ارزشی خانوادگی، اساس رشد روحی و روانی فرزندان ما را می سازند. این ارزشها چنانکه اشاره شد عمدتاً از نسل های قبل به ما رسیده و ما آنها را به فرزندان خود منتقل می کنیم و در واقع همین ارزشها هستند که حد و مرزهای آنها را در روابط و تعاملات اجتماعی تعیین و مشخص می    

نمایند. گذاشتن وقت مشخص و کیفی برای اعضای خانواده، بذل عشق و محبت به آنها، شالوده زندگی کودکان ما را در آینده پی ریزی می نماید   .

برای خانواده خود وقت بگذاریم و ملاکهای ارزشی خانواده را به آنها منتقل نمائیم و با همکاری آنها ارزشها و ملاکهای ارزشی قوی تری بسازیم.

 

آزاده طباطبایی اردکانی     

مشاور خانواده، ازدواج و رفتار درمان

تلفن تماس:۹۷۳۸-۳۰۲ -۶۱۳

 



[0]  
[0]          
       

اخبار مرتبط

آمار بازدید

خبر نامه

برای عضویت در خبر نامه ایمیل خود را وارد کنید: