جلسه هفتگي IBNG با حضور خسرو شميراني سردبير مجله هفته برگزارشد

IBNG ( همبستگي بازرگاني ايرانيان ) متشکل از گروهي از مشاغل و شرکتهاي ايراني است که به منظور توسعه شبکه تجاري خود و ارائه سرويسهاي حرفه اي و قابل اعتماد به جامعه ايراني مونترال بزرگ به وجود آمده است.
از جمله اهداف IBNG گسترش همکاري اعضاء ، گسترش بازاريابي براي اعضاء، افزايش آگاهي اعضاء از قوانين و اقتصاد موجود جامعه و گسترش اثرات مفيد گروه بر جامعه مهاجر ايراني مونترال نام برده شده است.
ميهمان و سخنران سومين جلسه ماه نوامبر IBNG، آقاي خسرو شميراني ، سردبير مجله هفته بودند که سخنان خود را با اشاره به ميزان الويت و اهيمت رسانه به شکل زيرآغاز کردند :
.
ميخواهم درباره اهميت کار هفته به عنوان يک رسانه صحبت کنم اما قبل از اينکه به استدلالات خودم بپردازم بايد با شما به اين توافق برسم که هفته و کلا کار ما رسانهاي ها از اولويت بديهي برخوردار نيست.
گرچه من به طور کامل همه بيزنسهاي حاضر در اينجا را نمي شناسم اما به راحتي ميتوانم ادعا کنم در ميان بيشتر بيزنس هايي که امروز در اينجا حضور دارند، کار ما از کمترين اولويت برخوردار است. اين را از سر شکسته نفسي نمي گويم. براي اين ادعا استدلال خودم را دارم.
پاسخ به نيازهاي پايه
همه بيزنسهاي حاضر به نوعي به طور مستقيم يا غير مستقيم دررابطه با معيشت اعضاي جامعه فعال هستند.
يعني سرويس و کالاهايي که بيشتر بيزنس ها ارائه مي دهند پاسخي هستند به نيازهاي اساسي ما مثل خوراک، پوشاک، مسکن، حمل و نقل و جابجايي، بهداشت ووو
بدون خوراک ما مي ميريم. درباره اهميت پوشاک و مسکن توي اين هواي يخزده مونترال لازم نيست توضيح زياد داده بشه و الي آخر. يعني اينکه ميگويم کار ما به هيچوجه از اولويت برخوردار نيست يک واقعيت است.
نيازهاي ديگر
اما معني اولويت نداشتن، اهميت نداشتن نيست. خوراک و پوشاک و مسکن و بهداشت ووو نيازهاي ابتدايي و بديهي ما هستند. بدون اينها زندگي ممکن نيست اما ما نيازهاي ديگري هم داريم که در سطح متفاوتي براي ما اهميت دارند
مثلا موسيقي، تئاتر، سينما، شعر و.... آيا هيچ کسي بين ما هست که بتواند زندگي ار بدون موسيقي تصور کند؟ گمان نميکنم.
يکي ديگر از نيازهاي ما موجودات اجتماعي نياز به دانستن است، به اينکه بدانيم چه چيزي در اطراف ما ميگذرد
اجازه بديد يک نقب کوتاه و عميق به دل تاريخ بزنيم. انسان يک موجود جمعي است و از لحظهاي که جمعهاي انساني از قبيلههاي کوچک فراتر رفت، و به عبارت ديگر انسان دوران پيشاتاريخ را پشت سر گذاشت نياز به ارتباطات عيانتر شد. نميدانم تا چه حد درست است اما برخي ادعا ميکنند که پست اختراع ما ايرانيها بوده، حال اين بوده يا نبوده، پست يکي از اولين ابزار پيچيده و سازمانيافتهي ارتباط فردي بوده. احداث چاپارخانهها که گفته ميشه در دوران هخامنشيان صورت گرفته در خدمت همين هدف بوده و يا بوميان باستاني همين سرزميني که ما الان ساکن آن هستيم توسط علامتهايي که با دودِ آتش ايجاد مي کردند با هم پيام رد و بدل ميکردند. در کنار اينها بويژه در شهرها و محلهاي بزرگتر نياز به ابزار ارتباط جمعي سبب شد سيستم جارچيها ابداع شود. چيزي که با اغماض ميتونيم بگوييم «راديوهاي باستاني» بودند. رد اين راديوهاي باستاني را از گذشتههاي دور تا همين صد سال پيش و ابتداي قرن بيستم ميشود ديد.
(صداي اذان بر منارهها، ناقوس کليسا و ... نيز از اشکال وسائل ارتباط جمعي بودهاند)