مهاجرت و بچه ها (آزاده طباطبائي)

  • 12/22/2013
  • 2527




ديده مهاجرت در اکثر مواقع امري است انتخابي و به خواست و تلاش و پيگيري هاي بي حد و وصف ناپذير ما است که اين آرزو تحقق مي يابد و در نتيجه مسير زندگي کل خانواده و بهتر است بگويئم نسلهاي پس از آن را  نيزدچار تغيير و تحول مي نمايد.

آزاده طباطبايي اردکاني 

مشاور خانواده، ازدواج و رفتار درمان

www.aramesh.ca

 

 

پديده مهاجرت در اکثر مواقع امري است انتخابي و به خواست و تلاش و پيگيري هاي بي حد و وصف ناپذير ما است که اين آرزو تحقق مي يابد و در نتيجه مسير زندگي کل خانواده و بهتر است بگويئم نسلهاي پس از آن را  نيزدچار تغيير و تحول مي نمايد. معمولاٌ و در اغلب اوقات، مهاجرت به نيت و قصد برخورداري از زندگي بهتر و سعادت خود و فرزندانمان انجام مي پذيرد و اگر چه تحمل سختيها و در بسياري از موارد فشارهاي اقتصادي بسيار زيادي را بر دوش متقضيان مهاجر هموار مي سازد، ولي همه اينها در جريان لذت روحي ناشي از چنين تصميم بزرگي گم مي شود و تنها نقطه رسيدن به لحظه موعود قابل رؤيت و تشخيص باقي مي ماند.

بيشتر ما مهاجرين، چه کساني که از طريق روند مهاجرت و يا طي مصائب و مشکلات عديده با موقعيت پناهندگي وارد کشور ميهمان شده ايم، آرزوي خوشبختي و بهبود شرايط زندگي را مد نظر داشته و داريم. پس همگي در هدف مهاجرت که همانا بهره مندي از شرايط بهتر زندگي براي خود و فرزندانمان مي باشد، اشتراک فکر و نظر داريم. از سوئي مي دانيم يا بهتر است بگوئيم که قاعدتاً بايد بدانيم که با اين تصميم بسيار بزرگ، نوع مسئوليتها و وظايمان در حمايت از خانواده مان تغيير خواهد يافت و قطعاً براي سالهاي نخست پس از مهاجرت سنگين تر و بيشتر خواهد شد.

از سوئي ديگر، از آنجا که موضوع مهاجرت مبتلابه همه ما مهاجرين مي باشد، تا حدود زيادي به آن بذل توجه مي نمائيم و احتمالاً مقالات و سخنراني هائي در اين باب را مي خوانيم و مي شنويم، اما نکته اي که معمولاً ناخوانده و ناشنيده باقي مي ماند وضعيت بچه هاو توجه به مشکلات و مسائل آنها است که در نتيجه اين تصميم بسيار بزرگي که از جانب والدين اتخاذ شده برايشان پيش خواهد آمد. چراکه مهاجرت با تمام سختيها و مرارتهايش از آنجا که معمولاً با خواست و تصميم فرد مهاجر مبني بر انجام آن همراه بوده، قبول و طاعتي نيز در پيش دارد که در خصوص بچه ها اين موضوع صادق نيست.


اگر چه بچه ها، معمولاً بعلت قدرت انعطاف پذيري بيشتر، روحيه مثبت تر نسبت به والدين و وجود اميد بي حد در اين همراهي اجباري نهايت همکاري را با والدين خود انجام مي دهندد و سعي در دلچسب تر و اميدبخش تر کردن شرايط مي نمايند. ولي نبايد به اين امر بي توجه بود که فشارهاي ناشي از مهاجرت و شوکهاي اجتماعي- فرهنگي و اقتصادي بر گرده کوچک و ناتوان آنها سنگيني نموده و بعضاً آنها را دچار بحرانهاي روحي- عاطفي و جسمي عميقي مي نمايد.

کودکان متناسب با سني که به کشور ميهمان مهاجرت مي کنند از مسائل و مشکلات خاصي متأثر مي گردند که بايد والدين کاملاً متوجه اين فشارها و مسائل باشند و بتوانند به موقع و با شيوه هاي مناسبي به آنها کمک نمايند.

يکي از رايج ترين مسائلي که کودکان و والدين با يکديگر دارند، عدم درک کودکان از جانب والدين و عدم فرمانبرداري کودک از دستورات والدين مي باشد. اين تيتر کلي مشکل اصلي بچه ها و والدين مهاجر است که نيازمند تفحص و بررسي عميق و اساسي مي باشد. هر دو گروه مدعي از دست دادن و تضييع حقشان و خواستار دادرسي و توجه به نيازهايشان که همانا درک متقابل و حرف شنوي است، مي باشند.


حق با کيست؟ کي درست مي گويد؟ آيا اصلاً در اين ماجرا مي توان مقصر تعيين کرد و او را مجازات نمود؟ کي بايد تغيير کند؟ کي بايد درک کند و کي بايد درک شود؟ حد و حدود حرف شنوي چقدر است؟ و ضوابط و معيارهايي که بر اساس آنها بايد عمل کرد کدامند؟ همه اينها سوالاتي هستند که در بررسي وضعيت خانواده مهاجر بايد به آنها پاسخ داد و اگرچه تمامي سوألات فوق در تمام خانواده هاي مهاجر مشابه مي باشند و قاعدتاًً بايد در انتظار شنيدن پاسخي مشترک بود ولي به علت وجود تفاوتهاي اساسي در معيارها و اصول ارزشي خانواده ها نمي توان يک پاسخ کاملاً مشابه براي تمامي خانواده هاي مهاجر ارائه نمود. از سوئي ديگر به دليل شباهت موضوع و وجود مسائل و مشکلات مشابه در زندگي مهاجرين مي توان پاسخي کلي که در بر گيرنده وضعيت تقريباً اکثريت مهاجرين مي باشد را نيزطرح نمود.

پاسخ مشترک به سوالات فوق جنين است: والدين مهاجر بايد بدانند و آگاه باشند هنگامي که سرزميني بجز سرزمين مادري خود را براي زندگي در نظر مي گيرند، تنها تفاوت و تغيير براي آنها و فرزندانشان تغيير زبان محاوره ايشان نخواهد بود. اين تغيير در تمام زمينه هاي زندگيشان نفوذ و رسوخ خواهد نمود، تا جائي که حتي ممکن است باورها و اعتقادات فرهنگي، مذهبي و سياسي شان را نيز دستخوش تغيير و تحول نمايد ونکته اينجاست که تمامي آنچه که براي آنها به عنوان افرادي بالغ و عاقل رخ خواهد داد، براي فرزندان آنها نيز اتفاق خواهد افتاد. آنها نيز از اين تغييرات بهره مند خواهند شد با اين تفاوت که بعلت حضور بيشتر و فعالتر بچه ها در جامعه، اين تغييرات با سرعتي بيشتر به سمت و سوي آنها خواهد شتافت و از سوي آنان نيز پذيرفته خواهد شد.

 


همانطور که بچه ها سرعت یادگیری زبان دومشان از والدین بسیار سریعتر می باشد، در خصوص یادگیری سایر موارد و مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز سریعتر می باشند.آنان تغییرات محیط اطراف خود را سریعتر و کامل تر از والدین خود دریافت داشته و مایل به استفاده و بکارگیری آنها می باشند. چرا که بچه ها متناسب با سنی که از کشور مبدأ به کشور میهمان مهاجرت نموده اند، در سنینی مملکت مادری خود را ترک کرده اند که هنوز در حال یادگیری و هویت سازی بوده اند. با مهاجرت به کشور جدید روند یادگیری بچه ها متوقف نخواهد شد بلکه موضوعات مورد یادگیری به گونه ای  تغییر خواهد نمود که شرایط سازگاری کودک با محیط جدید را سهل تر و آسانتر نماید. به بیان دیگر کودک نیز همچون ما برای ایجاد احساس آرامش و راحتی بیشتر سعی در تطبیق خود با شرایط جدید می نماید، چرا که طبیعت بشر برای کسب آرامش، تطبیق با محیط است. کودک زبان جدید را به سرعت می آموزد و در اثر کاربرد روزانه آن، آنها را جایگزین لغات آموخته شده زبان مادری می نماید.فرهنگ وآداب و روسوم جدید را می آموزد و خلأ های یادگیری های قبلی خود را با آموخته های جدید پر می کند تا بتواند با محیط خود وافراد دیگر معاشرت نماید و در نهایت بر اساس آموخته هایش به هویت سازی و شکل دهی شخصیت خود بپردازد. و این لحظه ای است که حضور و وجود یک خانواده آگاه می تواند نقش بسیار مؤثر و مثبتی را در شکل دهی شخصیت کودک مهاجر و کاهش بحرانهای روحی او ایفا نماید. حتی اگر ما در کشور خودمان نیز زندگی می کردیم، این لحظه ای بود که حضور خانواده از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می بود. چرا که والدین در این لحظه حیاتی وارد زندگی اجتماعی کودک می شوند و اشکالات آموزشهای محیطی و ناهم خوانی های آنها را با اصول و ارزشهای خانوادگی بررسی نموده و به عنوان مهره بسیار مؤثری به تربیت کودک می پردازند. کما اینکه قطعاً در کانادا نیز یک خانواده کانادایی تمهیداتی برای تربیت بهتر و ایده آل فرزندان خود متناسب با ضوابط و اصول خانوادگی خود بکار می برد تا نقاظ ضعف تربیت از طریق جامعه و دوستان را در فرزندش از بین برده و جایگزینهای مناسبی به او ارائه نماید. ولی آنچه کار ما را به عنوان پدر و مادر مهاجر دشوارتر می نماید این است که بعضاً ما مایل به ایجاد تغییر در تمامی یا بیشتر آموزشهای محیطی هستیم و آنوقت لحظه بحرانی زندگی مهاجر رخ می نماید. هنگامی که خانواده مهاجر از تمامی آموزشهای محیطی تنها زبان انگلیسی یا فرانسه را می پذیرد و مابقی را خط بطلان می کشد، آن نقطه برخورد والدین و فرزندان می باشد و آن لحظه شکایت فرزندان برای "درک نشدن" و گله والدین از "عدم حرف شنوی" فرزندان است. 

در اینجاست که والدین باید یکبار دیگر معیارها و ضوابط ارزشی حاکم بر خانواده خود را "بازنگری" نموده و این بار با دیدی بازتر و روشن تر آنها را مورد توجه و مداقه نظر قرار دهند. بسیاری از ارزشها و ضوابط تنها با شرایط اجتماعی و محیط فرهنگی حاکم برجامعه همخوانی دارد و لذا نمی توانیم از فرزندان خود نیز چنین توقع داشته باشیم که کلیه آنها را با تمام جزئیات بکار گیرند و در حفظ آنها کوشا باشند، همانگونه که ما هنگامی که در سنین فعلی کودکانمان بودیم به آنها عمل می کردیم. باید تغییراتی در خواسته هایمان ، متناسب با شرایط محیطی و فرهنگی کشور میهمان ونظر و خواست فرزندانمان ایجاد نمائیم. این درخواستهای جدید باید مبنی بر نیازهای بچه ها، توانائی های آنها و متناسب با اصول و ارزشهای فرهنگی کشور مبدأ تنظیم گردد و مرتباً مورد بازنگری قرار گیرد. والدین باید هشیارانه متوجه باشند تا مبادا اجرای خواستهای آنها باعث ایجاد فاصله روحی-روانی بین آنها و فرزندانشان گردد.  

نقش والدین برای فرزندان همیشه و همه جای این کره خاکی، پناهی مطمئن و معتبر است، گوشی شنوا و آرام بخش دل و جان آنهاست. این ویژگی ها را از خود و فرزندانمان دریغ نورزیم و مشکلات ناشی از مهاجرت را به هم و با همدلی و همیاری از میان برداریم. همدیگر را بفهمیم و به خواسته ها و نیازهای یکدیگر احترام بگذاریم. 

 

 

آزاده طباطبایی اردکانی        

مشاور خانواده، ازدواج و رفتار درمان 

تلفن تماس: ۹۷۳۸-۳۰۲-۶۱۳ 

 



[0]  
[0]          

سارا

با تشکر از مطلب فوق العاده آموزنده شما
       

اخبار مرتبط

آمار بازدید

خبر نامه

برای عضویت در خبر نامه ایمیل خود را وارد کنید: